به گزارش پایگاه خبری عصر قزوین؛ انتشار خبر توافق ناگهانی ایران و عربستان با وساطت چین، احتمالا تعجب خیلی از افراد را بر انگیخت. این توافق در حالی حاصل شد که رقیب سنتی عربستان در منطقه(ایران)، در شرف قرار گرفتن در چاله استراتژیک و محاصره همسایگی و به لحاظ اقتصادی نیز تحت فشار تحریمها قرار داشت. از سویی پیمان صلح ابراهیم میان اسرائیل و امارات و عادیسازی روابط اسرائیل و بحرین، خطر نفوذ منطقهای اسرائیل و حضور آن در خلیجفارس را برای ایران پیش از پیش افزایش داد.
پس دلایل پذیرش توافق با عربستان و از سرگیری روابط با این کشور از سوی ایران مشخص است: گذر از چالهاستراتژیک، استفاده از این توافق برای عادیسازی روابط با سایر کشورهای عربی مانند بحرین و مصر و امارات و در صورت توان بهرهگیری از دلارهای فراروان عربی برای پیشبرد و گشایش در اقتصاد.
اما عربستان چرا حاضر به توافق شد؟
۱.مدرنیزاسیون در عربستان:
از زمان روی کار آمدن محمدبن سلمان در عربستان این کشور سعی داشته چهرهای متفاوت از خود به نمایش بگذارد و اجرای این امر را در زمینههای مختلف به کار گرفته است
عبارتند از:
برداشتن برخی از محدودیتها برای بانوان نظیر لغو ممنوعیت رانندگی،اجازه دسترسی به فرصت های شغلی بیشتر و…..
سرمایهگذاری بر روی ورزش علیالخصوص فوتبال که طی چندماه اخیر چندین تن از ستارگان دنیای فوتبال نظیر رونالدو و بنزما به لیگ این کشور پیوستهاند که این میتواند بهترین فرصت برای استفاده رسانهای این کشور در جهت ارائه تصویر از خود باشد، حتی اگر بر فرض حضور این ستارگان تاثیری بر پیشرف ورزش این کشور نداشته باشد.
در بحثهای تکنولوژیکی نیز عربستان رو به پیشرفت بوده است و تکنولوژی عربستان با ((نئوم)) مورد توجه قرار گرفته است.
اما عربستان نیز با چین پاشنهآشیلی مشترک در بحث مدرنیزاسیون خود دارد و بابت آن نیز همواره مورد انتقاد قرار گرفته و آن بحث حقوقبشر و آزادیهای فردی در این کشور است، همانطور که چین بابت حقوقبشر و اقلیتها در سینکیانگ و تبت مورد انتقاد قرار گرفته و تحت فشار است، عربستان نیز بایت همین موضوعات مورد انتقاد میباشد.
کشوری که اینچنین برنامه مدرنیزاسیون دارد و هر از چندگاهی برای معرفی بیشتر خود میزبانی تورنمتهای بینالمللی را بر عهده میگیرد، وجود تنش با بزرگترین همسایهاش میتواند در بحث مدرنیزاسیون آنها را با مشکل مواجه کند.
۲.جایگزینی نفت و ۲۰۳۰:
اقتصاد عربستان از زمان شکل گیری اینکشور وابسته به نفت بوده، اما بنسلمان به دنبال ایجاد تنوع در اقتصاد کشورش بوده و سعی دارد از وابستگی به نفت بکاهد. سند چشمانداز ۲۰۳۰ نیز یکی از راههای مدنظر بنسلمان است که در سال ۲۰۱۶ راهاندازی شده و تلاش بر رشد گردشگری و سرگرمی، انرژیهای تجدیدپذیر بوده که اینها میسر نمیشود جز با جذب سرمایهگذاریخارجی و شرکتهایبینالمللی.
و جذب سرمایه گذاریخارجی و ورود شرکتهایبینالمللی مستلزم امنیتملی و منطقهایست تا خطر از دست رفتن سرمایه را برای طرف خارجی به حداقل برساند.
توافق با ایران از این لحاظ برای عربستان سودمند بوده تا از تنشها در منطقه کاسته شده و بتواند به جنگ در یمن نیز خاتمه دهد. پس بهترین راه کنار آمدن با همسایهایست که بر دو تنگه استراژیک هرمز و بابالمندب تسلط مستقیم و غیر مستقیم(حوثیها در یمن) دارد و میتواند تجارت دریایی عربستان را به گروگان بگیرد.
۳.دوستی اژدهای شرق:
هر دو کشور نزدیکی خاصی به چین پیدا کردهاند با اندکی تفاوت. عربستان در راستای پیشبرد طرح ۲۰۳۰ خود به چین نزدیک شده و سعی در جذب سرمایه چین کرده و سرمایه شرکت سینوپک در یکی از پروژههای عربستان در ینبع از این قِبَل است. چین بهترین گزینه برای عربستان جهت بهرهبرداری از تخصص، فناوری و بازار آن است.
ایران نیز که سیاست نگاه به شرق را در دستور کار قرار داده تا در مقابل غرب راه حلی جهت مقابله داشته باشد. چین در سال ۲۰۲۲ مهمترین شریک تجاری ایران به حساب آمد در حالی که حجم تجارت دو کشور در حدود رقم ناچیز ۱۶میلیارد دلار بوده است. اما در هر حال مهره قابل اتکای سیاسی و اقتصادی ایران، چین میباشد.
حضور چین خیال عربستان از تعهد ایران به توافق را راحت میکند، اما دلیل این راحتی خیال چیست؟با توجه به اینکه ایران فعلا جز چین مهرهاتکای قدرتمند دیگری ندارد ، پایبندی ایران به تعهدات توافق را با حضور چین تضمین میکند.
نفوذ چین در عربستان سبب میشود تا بین نفوذ غرب و شرق تعادلی ایجاد شود و عربستان بدون نگرانی و کاهش وابستگی خود به غرب، اهداف اقتصادی خود را با جذب سرمایه چین دنبال کند، تا بعدها مجددا توسط شخصی مانند ترامپ((گاو شیرده خطاب نشوند)).
۴.معمای اسرائیل:
طی دو سال گذشته عربستان خود به امارات و بحرین کمکهای ویژهای در رابطه با عادیسازی روابط این دو کشور با اسرائیل داشته اما خود عربستان هنوز به طور رسمی روابط خود را با اسرائیل عادیسازی نکرده است.
تلاشهای دولت بایدن نیز در این امر بیثمر بوده و نتوانست حداقل دستاوردی سیاسی در این قسمت برای خود به دست بیاورد. اما عادیسازی روابط با اسرائیل گزینهایست که قاعدتا عربستان آن را مدنظر خواهد داشت، شاید توافق فعلی روند منطقهای را به ضرر اسرائیل کرده باشد. اما عربستان در شرایط تنش با ایران نمیتوانست راهحلی برای عادیسازی روابط با اسرائیل پیدا کند و به همین دلیل نزدیکی به ایران، موجب سهولت این امر و پیدا کردن راهحلی میشود که در آیندهای شاید نزدیک و شاید هم دور به کارشان بیاید.
۵.نجات از تنش غرب و شرق:
آغاز جنگ روسیه و اوکراین یکی از خطراتی بود که میتوانست عربستان را تهدید کند. اما چگونه؟
حمله روسیه به اوکراین و بعدها مسئله فروش پهبادهای شاهد ساخت ایران به روسیه سبب افزایش تنش روسیه و ایران با غرب شد واین عاملی شد تا این دو کشور به چین نزدیکتر شده و عملا این ۳در یک محور قرار بگیرند.ممکن بود این نزدیکی سبب شود تا انرژی مورد نیاز چین از سوی روسیه و ایران با قیمتپایینتر از عربستان تامین شود و آنگاه سهم عربستان حذف میشد و رویای ۲۰۳۰ را با صدمات جبرانناپذیری مواجه میکرد. این توافق برای عربستان نیاز بود تا از خود در مقابل تنشهای غرب و شرق دفاع کند.
انتهای پیام/