به گزارش پایگاه خبری عصر قزوین، در قزوین، استانی با پیشینهای سترگ در فرهنگ، دیانت و مقاومت، گاه مسائلی حیاتی زیر غبار روزمرگی و بیتوجهی، محو میشوند. یکی از این موضوعات، امنیت اجتماعیست؛ نه امنیت صرفاً به معنای نبود جرم، بلکه آن آرامش روانی و حس تعلقی که شهروند را به جامعهاش پیوند میزند. امنیتی که وقتی نباشد، مردم نهتنها به قانون، بلکه به همدیگر بیاعتماد میشوند.
در سالهای اخیر، شهرهای استان قزوین شاهد افزایش مواردی از بزههای خرد، خشونتهای خیابانی، ناهنجاریهای رفتاری و ضعف در مسئولیتپذیری اجتماعی بودهاند. پرسش اینجاست: این آسیبها از کجا آغاز میشود؟ پاسخ را باید در خلأ آموزشهای اجتماعی جستوجو کرد؛ آموزشهایی که از پایهترین مقاطع تحصیلی، یعنی از دبستان، باید آغاز شوند، اما متأسفانه سالهاست که در سایه قرار گرفتهاند.
وقتی کودک در سالهای ابتدایی تحصیل، با مفاهیمی مانند «حق و تکلیف»، «مدارا»، «مسئولیتپذیری»، «کمک به دیگران»، و «قانونگرایی» آشنا نشود، طبیعیست که در سالهای نوجوانی و جوانی، جامعه برایش صرفاً صحنهای برای مطالبه باشد، نه مشارکت.
طرح ارتقای امنیت اجتماعی، اگر صرفاً در سطح گشتهای انتظامی، نصب دوربینهای بیشتر یا اقدامات واکنشی خلاصه شود، راه به جایی نخواهد برد. چنین طرحی زمانی مؤثر است که ریشههای ناپیدای ناامنی را هدف بگیرد، و چه ریشهای قویتر از «فقدان آموزش»؟
بیایید با نگاهی نقادانه به برنامههای آموزشی مدارس استان قزوین، ببینیم جای مفاهیمی چون تربیت شهروندی کجاست؟ کدام کتاب درسی به کودک آموزش میدهد که گزارشدادن یک اتفاق مشکوک در مدرسه یا محله، مسئولیت اجتماعی است نه دخالت بیجا؟ کدام معلم مهارت حل تعارض، کنترل خشم، گفتوگو و همکاری را در کلاس درس تمرین میدهد؟
شاید گفته شود که در برنامه «آموزش مهارتهای زندگی» یا در قالب «درسهای مکمل»، این مفاهیم آمدهاند. اما واقعیت این است که نبود آموزشهای ساختاریافته، معلم آموزشدیده، و ارزیابی مؤثر، این محتوا را به شعاری بیاثر تبدیل کرده است. ما به جای طرحهای مناسبتی، نیاز به یک نگاه استراتژیک داریم.
تجربه کشورهای موفق در ارتقای امنیت اجتماعی نشان داده که آموزشهای شهروندی، وقتی از دوران کودکی آغاز شوند، آثار بلندمدتی در پیشگیری از جرم، تقویت مشارکت مدنی، افزایش اعتماد عمومی و کاهش آسیبهای اجتماعی دارند. در کشورهای اسکاندیناوی، کودک از همان کلاس اول ابتدایی با مفاهیمی چون حریم خصوصی، نقش نهادهای اجتماعی، وظایف دولت و مردم، و مسئولیتپذیری آشنا میشود. چرا قزوین نتواند پایلوت اجرای چنین برنامهای در ایران باشد؟
ظرفیتها کم نیست. ما در قزوین، دانشگاههای پویا، پلیس پیشگیری مسئول، رسانههای محلی فعال و معلمان متعهد داریم. آنچه نداریم، انسجام در هدفگذاری، برنامهریزی میانبخشی و جرئت برای شروع کاری بنیادیست. اگر طرح ارتقای امنیت اجتماعی در استان بخواهد صرفاً به همایش و سخنرانی محدود شود، نباید انتظار تحولی داشته باشیم.
اینجاست که نقش آموزش و پرورش، بهویژه در سالهای ابتدایی، حیاتی میشود. آموزش باید از کلاس اول دبستان آغاز شود؛ آنجا که کودک نخستین قواعد زندگی جمعی را میآموزد. آنجا که باید بفهمد نوبت گرفتن یعنی احترام، حفظ محیط زیست یعنی آیندهنگری، و مسئولیتپذیری یعنی مشارکت در ساختن جامعهای بهتر.
پیشنهاد میکنم طرحی بومی و باثبات برای آموزش امنیت اجتماعی در مدارس ابتدایی قزوین طراحی و اجرا شود. این طرح میتواند با همکاری نیروی انتظامی، مشاوران تعلیم و تربیت، روانشناسان و معلمان مجرب اجرا شود. تمرین مهارتهای اجتماعی، آموزش قوانین پایه، بازیهای مشارکتی، و حتی ارتباط منظم دانشآموزان با نیروهای پلیس جامعهمحور، میتواند بخشی از این آموزشها باشد.
فراموش نکنیم که اگر امروز آموزش ندهیم، فردا باید هزینه کنیم؛ هم هزینه مادی، هم هزینه انسانی. نسلی که از کودکی آموخته باشد مسئولیتپذیر، قانونمدار، مشارکتجو و آگاه باشد، دیوار امنیت اجتماعی را چنان بالا خواهد برد که نه دوربین، نه گشت، و نه حتی زندان، دیگر نیازی نباشد.
امروز، تصمیم با ماست. آینده با کودکان ماست.
انتهای پیام/