دیدار اخیر دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، با ابومحمد الجولانی (احمد الشرع)، رئیس دولت موقت سوریه، در کاخ سفید با حواشی فراوانی همراه شد و سؤالات مهمی درباره ماهیت این تعامل دیپلماتیک برانگیخت. استقبال غیرمتعارف از جولانی و فاصله گرفتن از پروتکلهای معمول سران کشورها، موجی از گمانهزنیها و واکنشها در رسانههای بینالمللی ایجاد کرد.
پروتکلهای شکسته و نشانههای «بیاعتنایی حسابشده»
برخلاف دیدارهای رسمی با رهبران کشورها که با فرش قرمز، تشریفات کامل و پوشش رسانهای گسترده همراه است، دیدار جولانی در کاخ سفید با پروتکلهایی سرد و غیرعادی برگزار شد:
ورود از در فرعی: جولانی به جای درب اصلی، از در فرعی کاخ سفید وارد شد.
عدم پوشش رسانهای: نشست پشت درهای بسته و بدون حضور خبرنگاران برگزار شد.
عدم نصب پرچم رسمی: پرچم سوریه در محل نشست نصب نشد.
این جزئیات دقیقاً انتخاب شدهاند تا «بیاعتنایی حسابشده» آمریکا را نشان دهند و تمایز بین این دیدار و پذیرش رسمی سطح سران کشورها را برجسته کنند.
تعامل «دو فاکتو» در مقابل مشروعیت «دژور»
دلایل اصلی رفتار دوگانه آمریکا در نوع رابطه با حاکمان سوریه، در تفاوت میان بهرسمیتشناسی عملی (De Facto) و قانونی (De Jure) نهفته است:
۱. بهرسمیتشناسی عملی (De Facto)
با وجود سابقه جولانی به عنوان رهبر هیئت تحریر الشام (جبهه النصره سابق) و حذف اخیر نام او از فهرست تروریستی، آمریکا او را به عنوان یک قدرت واقعی و فرمانده بر بخشهایی از سوریه میپذیرد. هدف واشنگتن، برقراری ثبات، حفظ منافع منطقهای و فشار برای توافقات امنیتی (مانند همکاری احتمالی با اسرائیل) است. دیدار ترامپ و تمجید او از جولانی بهعنوان «رهبری توانمند» نشانه تأیید عملی جایگاه جولانی در عرصه قدرت است.
۲. فقدان مشروعیت حقوقی (De Jure)
پروتکلهای شکسته نشان میدهد که آمریکا فعلا قصد ندارد دولت موقت سوریه را به طور کامل و قانونی به عنوان یک دولت مستقل به رسمیت بشناسد. دلایل این رویکرد عبارتند از:
سابقه تروریستی: سابقه جولانی و گروه تحت رهبری او همچنان مانع حقوقی و سیاسی جدی در نهادهای آمریکایی مانند کنگره و سازمانهای اطلاعاتی است.
عدم ثبات سیاسی: این دولت هنوز به یک ساختار سیاسی باثبات و مورد تأیید جامعه بینالمللی تبدیل نشده است.
به بیان دیگر، کاخ سفید تلاش کرد با برگزاری یک دیدار سطح بالا اما بدون تشریفات رسمی، تعامل عملی را برای پیشبرد اهداف منطقهای آغاز کند، بدون آنکه تعهد حقوقی و مشروعیت کامل یک دولت رسمی را به جولانی اعطا نماید. این رویکرد، نمونهای از «عادیسازی مشروط» و تاکتیکی سیاست خارجی آمریکا محسوب میشود.
















