دیباچه؛ محسن آقالر در سال ۱۳۵۵ در قزوین متولد شد و تحصیلات ابتدایی و متوسطه را در همین شهر گذراند و سپس تحصیلات کارشناسی و مدرک کارشناسی ارشدش را در رشته سینما از دانشگاه هنر تهران اخذ نمود.
او همچنین پس از گذراندن دوره فیلمسازی انجمن سینمای جوانان ایران دفتر قزوین در سال ۱۳۷۴ شروع به ساخت فیلمهای هشت میلیمتری نمود که در آن دوره توانست در جشنواره بینالمللی فیلم کوتاه تهران شرکت کند و در ادامه هم با پذیرفته شدن در دانشکده سینما و تئاتر دانشگاه هنر، فیلمسازی او شکل منسجمتری به خود گرفت و تاکنون توانسته است بیش از ۲ هزار برنامه تلویزیونی و دو فیلم بلند داستانی را تهیه کند. آقالر همچنین خالق عروسک محبوب «خان بابا» هم هست.
هیات انتخاب جشنواره ملی فیلم کوتاه تهران ۱۳۸۵، داور جشنواره ملی فیلمنامه نویسی رضوی ۱۳۸۶، داور جشنواره استانی فیلم کوتاه قزوین ۱۳۸۸، داور جشنواره استانی فیلم کوتاه قم ۱۳۹۳، هیات انتخاب المپیاد فیلمسازی نوجوانان در جشنواره بین المللی فیلم کودک و نوجوان اصفهان ۱۳۹۷، داور جشنواره ملی فیلم دانشجویان تربیت معلم ۱۴۰۰، عضو شورای پیجینگ فیلم کوتاه قزوین ۱۳۹۸ تا ۱۴۰۱، عضو شورای پیچینگ فیلم کوتاه تهران ۱۳۹۹ تا ۱۴۰۰، مدرس سینما در دانشگاه فرهنگ و هنر، علمی کاربردی، سینمای جوان و هنرستان هنرهای زیبای تهران و همچنین مدیر انجمن سینمای جوانان استان قزوین ۱۳۸۳ تا ۱۳۸۸ و از سال ۱۳۹۳ تا ۱۴۰۱ مسوولیت هایی است که او در این سالها به عهده داشته است.
همچنین ساخت ۱۲ فیلم کوتاه داستانی و تجربی از سال ۱۳۷۴ الی ۱۳۹۰، تهیه کنندگی ۳ فیلم بلند ویدئویی، ساخت اولین فیلم بلند (سرانگشتان فرشته-۱۳۹۳) اکران در گروه سینمایی هنر و تجربه و ساخت ۵ سریال تلویزیونی از آثار این هنرمند قزوینی است.
این فیلم ساز قزوینی همچنین در مدت فعالیت در سینا جوایزی را هم کسب کرده که از آن جمله دریافت مدال طلای یونیکا-۱۳۸۶، جایزه بهترین فیلم و بهترین فیلم تجربی از اولین و دومین جشنواره نماز و نیایش به روایت دوربین برای فیلم”ستایش” و فیلم”پسر”، جایزه بهترین فیلم تجربی از جشنواره مفاهیم قرآنی برای فیلم “خانه به دوشی دانته”، جایزه بهترین فیلم داستانی از جشنواره دانشجویان هنر برای فیلم”که یکی دیگری بود” و حضور در «جشنواره مذهب امروز» در ایتالیا ۲۰۱۴ با فیلم سرانگشتان فرشته از جمله آنهاست.
گفت وگو با محسن آقالر می خوانید.
- از خودتان شروع کنید؟ کجا به سینما علاقمند شدید؟
مدرسه ما دیوار به دیوار سینما ملت بود. گاهی صدای فیلمها در کلاس های طبقه بالا مدرسه ما هم میامد.به واسطه داییام که آنجا رفت و آمد داشت، من هم با فیلم دیدن در سینما و جادوی آن آشنا شدم.
- از کی شروع به ساخت فیلم کردید؟
من هنرجوی سال ۱۳۷۳ انجمن سینمای جوان بودم. در سال ۷۴ فیلم پایان دوره ام را ساختم که مادر بزرگم نقش اولش را بازی میکرد و اتفاقا همان سال هم این فیلم به جشنواره فیلم کوتاه تهران راه پیدا کرد. انگیزه زیادی برای من شد که ادامه بدهم.
- تا حالا چند فیلم ساختید؟
۱۲ فیلم کوتاه، ۵سریال تلویزیونی و یک فیلم بلند و بیشمار برنامه کودک.
- اشاره داشتید که در برنامه کودک، شما خالق شخصیت «خانبابا» هستید؛ کار کودک برایتان چگونه بود؟
بسیار مسرتبخش.در واقع کار کودک بخشی از وجود من است. از کودکی از برنامههای عروسکی خوشم می آمد. اولین برنامه را در سال ۸۱ برای مرکز خلیج فارس ساختم. سپس در سال ۸۵ شبکه قزوین پیشنهاد کار داد و «باغچه آفتابگردان» با حضور خان بابا و نوید شکل گرفت. ابتدا قرار بود ۷۶ کلاکت برای پخش یکروز در میان برای شش ماهه دوم سال باشد. برنامه موفقیت آمیز بود و ما تا سال ۹۷ یعنی به مدت ۱۲ سال برنامه را ساختیم.
- یک رکورد بود نه؟
بله حتما یک رکورد بود. ۱۲ سال خوب را کنار بچههای استان قزوین لحظات دوستداشتنی را برای آنها رقم زدیم.۲ سریال و چند اجرای مشترک با شبکههای سراسری هم داشتیم. در مجموع برنامه خان بابا بسیار تجربه لذت بخشی بود.
- چرا تمام شد؟
در روند برنامه سازی طبیعی است که برنامه یکروز به پایان برسد. هیچ برنامهای تا ابد روی آنتن نخواهد ماند. صدا پیشه خانبابا به تهران مهاجرت کرد و مدیران شبکه هم اصرار داشتند که شخص دیگری صداپیشه شود و من انصراف دادم چون نه حرفهای بود و نه امکانپذیر.چند کلاکت هم خودشان با صدای دیگری برنامه را تولید کردند اما چون ناموفق بود پرونده آن بسته شد.
این روزها به چه کاری مشغول هستی؟
بیشتر تدریس و کمی هم فیلمنامه نوشتن…و البته در تدارک ساخت فیلم دوم بلندم هم هستم…انشالله اگر سرمایه گذار پیدا شود…
- شما سال ها مدیر انجمن سینمای جوانان استان قزوین بودید،آن را چگونه می بینید؟
بله من دو دوره در انجمن بودم. یکی برمی گردد به سال های ۸۳ تا ۸۹ و یکی هم دوره جدید از سال ۹۳ تا مهر ۱۴۰۱؛ تقریبا ۱۴ سال که به نظرم دوره طولانی است. البته هر دوره تاثیرات خودش را در فرهنگ سینمای استان داشته است. با نگاهی به گذشته می توانم تعداد زیادی هنرمند را نام ببرم که اعتبار ملی داشته و محصول این دورهها هستند؛ مضاف بر آنکه خود دفتر نیز همیشه در بین دفاتر برتر کشور بوده است. برای نمونه همین سال ۱۴۰۰ ما در بین ۵۸ دفتر دفتر برگزیده سوم شدیم. این موضوع با توجه به جمعیت شهر قزوین نسبت به کلان شهرها خود یک موفقیت بزرگ می باشد…به هر حال همه ما به هوای تازه نیاز داریم.
- شما سینما هم تدریس میکنید، این کار را دوست دارید؟
بله دوست دارم. یکی از راه های تازه ماندن درس دادن است. تو با درس دادن مجبوری که به روز باشی. من دقیقا ۲۰ سال است که معلم سینما هستم. این را هم مدیون معلم اولم در سینما استاد حسن لطفی هست؛ تدریس هنر و سینما برایم لذتبخش است.
- سینمای استان را چگونه ارزیابی می کنید؟
به لحاظ زیرساخت ما کاملا درشرایط توسعه یافته قرار نداریم و نیاز به پردیسهای مدرن سینمایی داریم. نیاز به سالنهای جدید تا بتوانیم با فیلم های خوب اگر ساخته شود و مخاطب را جذب کنیم. البته از لحاظ استعداد سرشاریم. ما در سه سال اخیر ۴ سیمرغ فیلم فجر را گرفتهایم. این با توجه به جمعیت استان بینظیر است.
- اگر به گذشته برگردی باز هم سینما را انتخاب می کنی؟
بله بدون تردید سینما؛ البته همیشه مهربان نیست و روی خشن هم دارد.
- چه پیشنهاداتی برای بهتر شدن شرایط فیلمسازی کشور دارید؟
اکثر کشورهایی که سینما جدی دارند بدون حمایت دولت ها نمیتوانند به حیات خود ادامه دهند. در طول ۱۵ سال گذشته حمایت دولت ها از سینمای ایران گزینشی و سلیقهای بوده است. چتر حمایت همه ابعاد فیلمسازی را در بر نگرفته است بنابراین کار به اینجا رسیده است که یا کمدیهای سخیف داریم یا فیلم های سفارشی بیمخاطب. امیدمان به فیلمسازان مستقل و فیلمسازان فیلم کوتاه است؛ آنها هستند که چراغ سینما را روشن نگه داشتهاند. فیلمسازان خوش فکر و کاربلدی مانند شهرام مکری، مجید برزگر و… در حال طی مسیرهای متفاوتی هستند و صد البته فیلمسازان فیلم کوتاه که امیدوارم نسل جوان هوای تازهای به سینمای ایران بیاورند.
با نگاهی به سینمای ایران میتوان دریافت که یکی از حلقههای مفقوده آن خلاء ژانر و فیلمهای ژنریک است و این امر باعث گردیده لطمات زیادی به ساختار صنعتی سینما وارد گردد، به طوری که مخاطب در مواجهه با سینمای سالهای اخیر ایران تنها باید به فیلمهای کمدی و یا درامهای اجتماعی کفایت کند و تکرار پردامنه این دو ژانر نوعی دلزدگی و عدم جذابیت را برای مخاطب ایرانی به همراه داشته و باعث ریزش شدید مخاطب در این سالها شده است.
- لطفا بیشتر توضیح بدهید.
ببینید! این اتفاق که باعث ریزش شدید مخاطب شده به طور طبیعی در سینمای کوتاه ما نیز سایه انداخته است. با نگاهی به طیف وسیعی از فیلمهای به نمایش درآمده در جشنوارههای مهم داخلی میتوان دریافت که خلاء گونه در سینمای کوتاه ما وجود داشته و عدم پرداخت آن توسط فیلمسازان، باعث همشکل شدن بخش وسیعی از این فیلمها گردیده است؛ به طوری که فیلمها به لحاظ مضمون و فرم به شدت یکسان شده و احساس سریدوزی و عدم خلاقیت فردی هنرمند در آنها به چشم میآید. حال آنکه سینمای کوتاه حیات و ضرورتش به تجربهگرایی و گوناگونی است، آنجاست که میتواند مخاطب وسیعی را جذب کرد و بخشی از ناتوانی سینمای بلند را جبران نمود. پس برای فیلمساز کوتاه ما مطالعه و حرکت در جهت ژانر نه تنها میتواند موفقیتهای ملی و بینالمللی برای او به همراه داشته باشد بلکه میتواند مخاطب عام سینمای ایران را نیز با فیلم کوتاه آشتی دهد، آشتی که برای سینمای کوتاه میتواند بسیار مهم باشد
- و در پایان اگر نکته ای هست؟
ممنون از شما و به امید روزهای روشن فردا…