به گزارش پایگاه خبری عصر قزوین؛ روسیه بر طبق عادت و مجدداً در بزنگاهی دیگر بر علیه مواضع ایران اقدام نمود. بیانیه مشترک با شورای همکاری خلیجفارس و نقض مالکیت ایران بر جزایر سهگانه جدیدترین اقدام روسها بر علیه یکی از متحدین یا شرکای استراتژیکش بود.
برای روسها تفاوتی نمیکند، هر جا که پای منافع ملیشان در میان باشد، پشت شرکای خود را خالی کرده و با منافع ملی آن ها بازی خواهند کرد، بازی که طی این چندساله پوتین و لاوروف به خوبی در حال اجرای آن هستند.
سابقا هم گفتیم که این عملکرد روسها ناشی از فرهنگشان است و ذاتاً غیر قابلاعتماد هستند، برایشان تفاوتی نمیکند که چین را تنها میگذراند یا ایران را یا کشورهای آسیایمیانه و……
چینیها این موضوع را وقتی که خود روسها در بعضی مواقع نظریه تهدیدفزاینده چین را گسترش میدادند، درک کردند و دانستند که باید برای چنین مواقعی اهرمی در مقابل روسیه داشتهباشند، تا فکر خیانت مقطعی به سر روسها نزند.
اما به نظر میرسد ایران هنوز به این درک نرسیده، شاید هم رسیده و چارهای ندارد که با دو بیانیه و یک احضار سفیر ماجرا را خاتمه دهد، چرا؟ چون به نفوذ روسها در شورایامنیت و…. احتیاج دارد.
هر بار نیز بعد از اقدام روسها بر علیه ایران، شاهد موضعگیری گروههای مختلف مردم و طیفهای مختلفی از سیاسیون هستیم که مشغول کوبیدن دولت بابت نزدیکی به روسیه هستند، درست نظیر آنچه که در زمان روحانی اتفاق میافتاد با این تفاوت که به جای روسیه، غرب و آمریکا بود و روحانی بابت اعتماد بیش از حد به غرب مورد انتقاد قرار میگرفت.
درایران استوری اعتراضی و کنایهآمیز، توئیت و…. را همه یاد گرفتهاند از سیاسیون گرفته تا مردم عادی.اما راهکار چیست و دوای درد چیست؟
وقتی سیاستخارجی به یکی از دو طیف غرب و شرق، بیش از حد سوق یابد عواقب این چنینی نیز خواهد داشت. عدم رعایت تعادل و توازن در روابط بین دو طرف باعث شده تا در هر بازهزمانی برای کاهش فشار به یکی از دو طرف روی بیاوریم و آنها نیز با توجه به نیاز و ضعف ما قاعدتا اقداماتی بر علیه ما خواهند کرد، این امری طبیعی در سیاست و روابط بینالملل است.
حال که نگاه به شرق خیلی گسترش یافته، کاش از چین درس سیاستخارجی را میآموختیم که چگونه توانست با ایجاد روابط متقابل و دوگانه با روسیه و آمریکا و سایر قدرتها و تهدیدات آنها را کنترل کرده و توسعه خود را دنبال کند. ایران نیاز دارد تا با استفاده از هر دو طرف، از هر کدامشان به عنوان اهرمی بر علیه طرف دیگر استفاده کند تا بتواند منافع خود را دنبال کند. صِرف توجه به این تحلیل که قدرت در نظام بینالملل در حال انتقال از غرب به شرق و رهبریچین در جهان است سودی برای ما نخواهد داشت و ما باید در یابیم بر فرض ایجاد نظم جدید قرار است چه جایگاهی در آن داشته باشیم.
عضویت در سازمانهمکاریهای شانگهای دستاورد مناسبی است و نمیتوان آن را کتمان کرد، اما باید بیشتر از یک بازیرسانهای و شوی تبلیغاتی باشد. عضویت در این سازمان باید اینگونه سنجیده شود که قرار است چه دستاورد اقتصادی برای ما داشته باشد و چه تحولی قرار است در اقتصاد و رشد اقتصادی ما داشته باشد؟ از همه مهمتر تاثیر آن بر کیفیت و بهبود زندگی مردم چگونه خواهد بود.
شانگهایی که یکی از دو عضو قدرتمند آن(روسیه)، مالکیت ایران بر جزایرش را نقض و در کنار رقبایمنطقهایش قرار میگیرد، تا چه حد میتواند برای ما مفید و مثمرثمر باشد.
باید راهکار و راهبرد متنوع و جدیدی برای سیاستخارجی اندیشیده شود که هم منافع ملی را تضمینکرده، به رشد اقتصادی و بهبود کیفیت زندگی مردم کمک نموده و هم مانعی برای سواستفاده کشورهایی نظیر روسیه از اوضاع ایران باشد.
انتهای پیام/