قزوین، مرکز استان قزوین از جمله شهرها و مناطقی است که در طول تاریخ فراز و نشیب های فراوانی را به خود دیده، اما هرگز از اهمیت و ارزش آن کاسته نشده است. شاید امروز به دلیل نزدیکی قزوین به پایتخت به هر لحاظ تحت سایه آن قرار گرفته، اما قزوین به اندازه ای در تاریخ، سیاست، فرهنگ، اقتصاد و تمدن ایران و اسلام سهیم بوده است که می توان آن را به لحاظ تاثیرگذاری در عرصه های مختلف فراتر از بسیاری از شهرها و کلانشهرها دانست.
این که چرا قزوینی که روزگاری پایتخت ایران بوده است، مشاهیر و نام آورانی فراتر از مرز و بوم ایرانی داشته است و در بخش اعظم اقتصاد و تجارت ایران سهیم بوده است، امروز برای مردمان دیگر استان ها و حتی خود قزوینی ها ناشناخته بوده و بیشتر از مقصد به معبری برای سایر استان ها تبدیل شده است، موضوع این نوشتار نیست، اما زخمی عمیق بر پیکر دیاری است که تاریخی فراتر از تاریخ دارد.
قزوین و پیشاتاریخ
قزوین که در این نوشتار برابر با منطقه، دشت و جلگه قزوین به صورت عام و به صورت خاص قلب آن یا همان شهر قزوین دانسته می شود، دارای تمدن پیشاتاریخی است. تمدن پیشاتاریخی یا همان ماقبل تاریخی زمانی بوده است که هنوز امکان ثبت و نوشتن نبوده است. این دوران به لحاظ زمان بسیار وسیع است و از ۳.۳ میلیون سال قبل تا ۵.۳۰۰ سال پیش را که برای اولین بار امکان نوشتن فراهم شد را شامل می شود و پس از آغاز نوشتن بود که دوران تاریخ رخ نمایی می کند.
منطقه قزوین در دوران گذشته، از مراکز مهمی در تمدن پیشاتاریخ به حساب می آمده است و سرزمین هایی از قبیل میان شهریار، جلگه ری و دشت قزوین را دربر گرفته بوده است. دانشگاه تهران بین سالهای ۱۳۴۹ و ۱۳۵۶ در چارچوب حفاریهای دشت قزوین، تپه سگزآباد را حفاری نموده است. مجموعا حفاریها در پنج گمانه ۱۰*۱۰ با عمق متوسط ۵متر انجام شده است. آثار به دست آمده مربوط به اواخر هزاره دوم (پ.م) تا هخامنشی است. استقرار عصر آهن و قبرهای این دوره شناسایی شده اند.
هم چنین در یک کیلومتری جاده کرج به قزوین، تعدادی تپه باستانی کشف شده که تا حدی وضعیت زندگی اقوام این ناحیه را در حدود هزاره چهارم قبل از میلاد روشن میسازد.
همچنین کاوشها و یافتههای باستانشناسی در دشت قزوین، نشان گر مرحله یک جانشینی و کشاورزی در هزاره هفتم پیش از میلاد و برخورداری ساکنان آن از صنایع اولیه و نظام اجتماعی است. منازل مسکونی، معبد، کارگاههای صنعتی، اشیای زینتی، مجسمهها، انبارهای غله و… از تمدن دیر پای مردمان این ناحیه در هزاران سال پیش حکایت دارند.
این دشت از نظر پیشینه تاریخی، محصولات کشاورزی و گونههای جانوری، اهمیت اقتصادی و تاریخی بسیار مهمی در میان دشتهای ایران دارد، به گونهای که بسیاری از باستان شناسان ایرانی بر این باورند که تمدن کشاورزی جهان از دشت قزوین آغاز شده و سپس به شرق و قلب فلات ایران و دیگر نقاط جهان گسترش یافتهاست.
قزوین در آغاز تاریخ
بر اساس اسناد و مدارک موجود، قدمت و تاریخ منطقه قزوین، به دوران حکومت مادها در پیش از میلاد میرسد. در آن زمان، ناحیه کوهستانی جنوب و جنوب باختری قزوین، جزئی از قلمرو مادها به شمارمی رفت که همواره مورد تاخت و تاز اقوام و قبایل مختلف، از جمله اقوام دیالمه طبرستان، قرارمی گرفت. مؤلف «مرآت البلدان» بانی قزوین را شاپور ابن اردشیر بابکان دانسته که شهر را جهت مقابله با حملات و سرکشیهای دیلمیان ساخته و «شاد شاپور» نامیدهاست. ناحیه قزوین در دوران ماد، آباد بوده و در دوره هخامنشیها مردان ناحیه قزوین، به دلیری شهرت داشتهاند. پیرنیا از مردمانی به نام «مرد» در ناحیه قزوین یاد میکند که از فرستادن نماینده به نزد اسکندر و اظهار اطاعت خودداری کردند.
ژان شاردن نیز در مورد قزوین می گوید: «آن دسته از محققان مغرب زمین که دربارۀ شهرهای ایران مطالبی نوشته اند آورده اند که قزوین همان آرساسی(Arsacie) می باشد که پیش از تسلط یافتن پارت ها بر آن، به نام بانیش اروپ(Europe) نامیده می شده و آنگاه که پارت ها بر آن مسلط شده اند به اسم سردودمان آن ها ارساسی نام گرفته، یونانیان آن را راژا (Ragea) می گفتند و در کتاب های مقدس به نام راژس ماد (Medie de Rages) یاد شده است.
بعضی نیز بر این اعتقادند که قزوین ھمان شھری است که استرابن، کاسپیرا (Caspira) خوانده است. مورخان ایرانی آن را شهری قدیمی نمی دانند. چنان که در یکی از آثار بیرونی آمده که این شهر را شاپور اول پسر اردشیر بابکان بنا نهاده و آن را به نام خود شاپور نامیده است و مصنفان یونان آن را ساپورس (Sapores) خوانده اند.
امام ابوالقاسم در تاریخ خود آورده که شهر شاپور در مکانی دیگر سه فرسخ بالاتر از قزوین و در جانب مغرب آن در محلی که دو رود شاهرود و ابهر رود به هم می پیوندند، واقع بوده است و من از زبان بعضی ایرانیان که قولشان محل وثوق است شنیده ام که در آن محل آثار ویرانه ھای کھن وجود داشته و اغلب مؤلفان بر این باورند که دو آبادی در آن نزدیکی می باشند، در زمان اردشیر بابکان ساخته شده اند.
حمداله مورخ ایرانی در کتاب خود آورده که قزوین در آغاز منحصر به قلعه ای بوده که اردشیر بابکان به منظور جلوگیری از تاراجگری دیلمان که از کوه الوند فرود می آمدند و سراسر منطقه را غارت میکردند بنا نھاده است. قلعۀ مذکور درست در محلّی بوده که اکنون میدان شاه است.»
قزوین، پس از اسلام
قزوین از جمله مناطقی بوده است که همواره پس از اسلام نیز زیاد مورد توجه بوده و در واقع دارای اهمیت تاریخی بوده است. بر اساس احادیث و روایت هایی که منتسب به حضرت محمد(ص) است، قزوین «باب الجنه» به معنی دری از درهای بهشت نامیده شده است.
قزوین دری از دربهای بهشت است؛ امروزه در دست مشرکین میباشد و به دست امت من گشوده میشود.
— محمد (ص)، سیمای تاریخ و فرهنگ قزوین صفحه ۱۱۸
محمد (ص) فرمود: خداوند برادران مرا به قزوین بیامرزد، گفتیم این برادارن شما کیانند؟ فرمود قزوین دری است از دربهای بهشت، با دیلم جنگ میکنند، شهدا در آنجا مانند شهدای بدرند.
— محمد (ص) ، سیمای تاریخ و فرهنگ قزوین صفحه ۱۱۸
فتح قزوین توسط اعراب
آن طور که از شواهد تاریخی بر میآید فتح سرزمین قزوین (شامل مناطق دشتبی، قاقازان و سپس دژ قزوین) به سادگی صورت نگرفتهاست. اسناد زیادی در این زمینه در دست نیست و اکثر مطالب در ۲ قرن بعد نگاشته شدهاند؛ قدیمیترین سند در این باره کتاب فتوح البلدان نوشته بلاذری و سپس التدوین رافعی است. آن طور که پیداست عمربن خطاب پس از فتح نهاوند به سردارانش فرمان میدهد فردی به نام «عروت» با ۸ هزار جنگجو برای فتح قزوین برود، اعراب نیز پس از فتح ابهر به سمت دژ قزوین حرکت میکنند، ساکنان دشت قزوین وقتی از قصد آنان آگاه میشوند از دیلمیان یاری میطلبند، سپس جنگ سختی میان اهالی قزوین و دیلمیان از یکطرف و اعراب درمیگیرد. این جنگ چنان بر اعراب سخت میآید که در التدوین از زبان اعراب میخوانیم:
اجول فلا ادری لعل منیی/ بدکان او داکان او بالحرندف (یعنی: جولان میکنم و نمیدانم که مرگ من در دکان با داکان یا که جرندق است)
سرانجام دیلمیان عقبنشینی میکنند و مردم قزوین نیز ناچار به صلح میشوند. اعراب نیز شرط پذیرفتن دین اسلام و پرداخت مالیات را تکلیف میکنند؛ ولی از شواهد پیداست این صلح پایدار نبودهاست و بعدا شورش ها و جنگ های نیز رخ داده است.
خیزش علویان
در زمان خلافت هارون الرشید در سال ۱۷۵ هجری قمری یحیی بن عبداله در کوهستانهای دیلم و با کمک پادشاهی جستانیان در برابر خلیفه به پا میخیزد و عده کثیری گرد وی جمع میشوند. وی به مدت ۲ سال سرزمین قزوین و عراق عجم را زیر فرمان خود میگیرد. هارون نیز فضل بن یحیی برمکی را برای مقابله با او میفرستد. فضل که از طرفداران علویان بود، یحیی بن عبدالله را به صلح فرا میخواند و خلیفه نیز امان نامه میدهد. پس از این ماجرا هارون به سال ۱۹۲ هجری قمری به قزوین میآید و علاوه بر توسعه شهر، بنای مسجد جامع را نیز در قزوین میگذارد. هارون در این سفر به درخواست اهالی خراج را نیز کاهش میدهد. در زمان خلافت هارون، قزوین به همراه گرگان و طبرستان تحت حکومت پسرش ” قاسم بن الرشید ” بود؛ در این زمان اهالی سرزمین قزوین و طالقان مجبور شدند برای رفع ناملایمات، دزدها و ستم عمال زمینهای خودشان را در اختیار حاکم وقت قرار دهند؛ پس همه زمینها املاک قاسم شد و مردم کشاورز او شدند.
دولت اسماعیلیه
اسماعیلیان همزمان با روزگار سامانیان سر برآوردند و سدهها با توان بسیار به پراکندن اندیشه خویش پرداختند، دولت اسماعیلیان الموت، حکومتی است که در سال ۴۸۳ (هجری قمری) با فتح قلعه الَموت توسط حسن صباح پایهگذاری شد و دوره فرمانروایی آنان تا ۶۵۴ (هجری قمری) ادامه یافت. مرکز فرماندهی اسماعیلیان در الَموت بود و بیشترِ فعالیت آنها مبارزه با خلفای بنی عباس و قبایل مغول بود. حسن صباح به عنوان شاخصترین فرمانروای اسماعیلیان (شعبه نزاریان) با انجام تبلیغات وسیع در بین کشاورزان و بینوایان توانست حوزهٔ قدرت خود را تا سوریه کنونی گسترش دهد. سرانجام دولت اسماعیلیه پس از ۲۰۰ سال حکومت، با حملهٔ هلاکوخانِ مغول از بین رفت. اما سلسله امامت نزاریان بعد از سقوط الموت همچنان تا امروز ادامه دارد.
انتخاب الموت به عنوان مرکز اسماعیلیان نزاری و چالشهای فرهنگی، سیاسی و نظامی مربوط به آن، منطقه قزوین را حدود ۲۰۰ سال به کانون اصلی رویدادهای مهم کشور تبدیل کرد و بارها شاهد لشکرکشیهای میلیونی و آثار ویران گر آن بود. هرچند امیران سلجوقی ناگزیر از فعالیتهای عمرانی نیز بودند و آثار پراکنده سلجوقی در جای جای استان نشان گر این نکته و گسترش قزوین در قرن ششم هجری است.
در عصر صفوی
شاه تهماسب صفوی به سال ۹۵۳ ه.ق به علت نزدیکی تبریز به مرزهای عثمانی و آسیبپذیر بودن این شهر و نیز دور بودن از خراسان و هجوم مداوم ازبکان به ایران پایتخت را به قزوین انتقال داد که این پایتختی تا سال ۱۰۰۶ ه.ق (به مدت نیم قرن) ادامه داشت .
یکی از دورانهای طلایی تاریخ قزوین، انتخاب این شهر به عنوان پایتخت حاکمیت شیعی صفوی است. با استقرار دولت شیعی صفوی در قرن دهم هجری، عصر جدیدی در تاریخ ایران آغاز شد و از این زمان قزوین به محل تجمع دولتمردان، علما و اندیشمندان و صاحبان حرفه و فن و هنر تبدیل شد. حکومت صفوی با تکیه بر مفاهیم عرفانی از سویی و تعابیر و تفسیر شریعت از نظرگاه مذهب شیعه از دیگر سو، موفق شد تا پایگاه اجتماعی بسیار گستردهای در خطهای بس وسیع به دست آورد.
با آغاز دوره صفوی و استقرار آنها در مرزهای کهن با مرکزیت نواحی شمال و غرب ایران و اعلام حکومت شیعی، باب جدیدی را برای گسترش همهجانبه شهر قزوین فراهم آورد که آثار مکتوب مورخان و سیاحان و یادمان های تاریخی/فرهنگی، نمایانگر این گسترش است.
تغییرات سیاسی و جابهجایی پایتخت از قزوین به اصفهان که با تحولات در جنوب ایران با حضور دولتهای اروپایی همراه بود، نتوانست اهمیت کلیدی منطقه قزوین را در پیوند غرب به شرق ایران با دولتهای همسایه در مرزهای شمال و غرب ایران کمرنگ کند.
ژان شاردن، جواهرفروش و جهانگرد فرانسوی که لقب «تاجر شا» را از شاه عباس دوم دریافت کرد؛ در دوره صفویه به ایران سفر کرد، وی به قزوین نیز در این ایام سفر داشته است در مورد این شهر می گوید:
«قزوین شهر بزرگ و زیبایی است که در دشتی وسیع واقع در سه فرسنگی کوه الوند بنا شدهاست… دوازده هزارخانه و صد هزار تن جمعیّت دارد. صد خانوار یهودی، و چهل خانوار مسیحی در این شهر به سر میبرند. میدان شاه که اسبدوانی نیز در آنجا به عمل میآید زیباترین نقاط این شهر است… قزوین مسجد بسیار ندارد… بعد از مسجد مهمترین و مجللترین عمارات قزوین مدارسی است که طلاّبعلوم دینی در آن تحصیل میکنند… آنچه قزوین را در انظار بینندگان باشکوهو رفیع مینماید کاخها و خانههای قصرآسای بزرگان و اعیان شهر است که همهتماشائی و دیدنی است… اما این شهر نسبتبه شهرت و عظمتش باغ و بستان زیاد ندارد، زیرا هم خاک دشتی که شهر در آن بناشده شنی و هم آبش کم است. برخی از کشتزارهایش از آب شاخهٔ کوچکی ازشاهرود آبیاری میشود. کاریزهایی نیز دارد. آب آشامیدنی بیشتر مردم از چاههاییکه غالباً متجاوز از سی پا گودی دارد برآورده میشود. آب این چاهها خنک اماسنگین و بیمزه است. کمبود آب گذشته از این که بزرگترین مانع رشد کشاورزیو توسعهٔ باغها و بوستانهاست مایهٔ سنگینی و ناسازگاری هوا و عدم رعایت بهداشتعمومی است، و این عوامل زیانزا مخصوصاً در تابستانها بیشتر ظاهر میشود. زیراچنان که یاد شد قزوین رودخانه و آب جاری ندارد که کثافات شهر را بزداید وهمراه خود به جاهای دور ببرد…»
قزوین در دوران پسا صفوی از جمله قاجار و پهلوی نیز از اهمیت کانونی برخوردار بوده است، در جنبش مشروطه نقش قزوین و قزوینی ها انکارناپذیر است، همچنین این منطقه در جنگ های جهانی از محل منازعه دور نبوده است و از جمله نواحی بوده است که جنگ های جهانی آثار سو خود را بر روی ان داشته است. یکی از مهم ترین نقش های قزوین در انقلاب اسلامی ۵۷ بوده است که به همراه سایر شهرهای ایران گام بلندی در جهت برپایی جمهوری اسلامی ایران برداشته است. با وجود تاریخ و پیشینه طولانی این شهر و منطقه به نظر می رسد که قزوین به هیچ عنوان در قیاس با شهرهای بزرگ ایران به حق خود آنچنان که شایسته است نرسیده است این در حالی است که قزوین علاوه بر قدمت تاریخی نقش پرررنگی را در صنعت و اقتصاد ایران نیز دارد، به نظر می رسید برای جبران درجازدگی ها و کسب جایگاه واقعی قزوین پیش از هر چیز نیازمند اتحاد، تلاش و همت مسوولان استانی است.
منابع
- سفرنامه شاردن/ جلد دوم
- مختصر البلدان/ ابن فقیه
- مینودر/ گلریز
- سیمای تاریخ و فرهنگ قزوین/ ورجاوند
- سایت مرکز اسناد و مدارک میراث فرهنگی
- سایت ویکی پدیا