به گزارش پایگاه خبری عصر قزوین؛ حیدر ولی زاده در روزنامه ولایت نوشت: پیش از این که به آسیب ها و آفت های سیاستزدگی بپردازیم، بهتر است که مفهوم این اصطلاح سیاسی را مورد بررسی قرار دهیم. چرا که این مفهوم همواره در طول تاریخ و در کشورهای های مختلف وجود داشته و منحصر به جغرافیا و یا ایدئولوژی خاصی نیست هر چند که در برخی از کشورها و مناطق با توجه به شرایط سیاسی، فرهنگی، تاریخی، اقتصادی و… نمود بیشتری دارد.
مفهوم علمی سیاستزدگی چیست؟ «سیاستزدگی» به معنای ورود بیش از حد منطق و معیارهای سیاسی به عرصههایی است که باید بر پایهی شایستگی، علم یا ملاحظات فنی و تکنیکی اداره شوند. به عبارت سادهتر، وقتی تصمیمگیریها یا انتصابات در نهادهای عمومی بهجای معیارهای تخصصی و حرفهای براساس رنگ سیاسی، تعلقات حزبی یا منافع گروهی انجام شود آن ساختار «سیاستزده» شده است. این تعریف هم در فرهنگنامهها و هم در ادبیات علمی علوم سیاسی پذیرفته است: فرهنگنامهها «politicize» یا سیاستزدگی را به معنی «دادن ماهیت سیاسی به چیزی» تعریف میکنند و مطالعات علمی سیاستزدگی را فرآیندی میدانند که در آن عوامل سیاسی بر معیارهای شایستگی و فنی غلبه میکنند.
سازوکارها و اشکال سیاستزدگی میتواند در سطوح مختلف رخ دهد: از سطح خرد مانند سیاسی شدن زمینههای اجتماعی، علمی و رسانهای که منجر به دستکاری حقایق یا سانسورِ یافتههای علمی میشود تا سطح کلان از جمله ادارهی سازمان ها، نهادها، دولت و… جایی که انتصابات، ترفیعات و تخصیص منابع براساس وابستگیهای سیاسی صورت میگیرد.
شاید شاخص ترین چهره سیاستزدگی «سیاستیشدن بوروکراسی» باشد؛ یعنی جانشینی معیارهای سیاسی بهجای معیارهای شایستگی در انتصاب، جذب و ترفیع کارکنان دولتی. این روند میتواند از طریق انتصابهای سیاسی، تضعیف استقلال دستگاههای فنی و تخصصی و یا فشار بر نهادهای نظارتی همواره افزایش یابد و آفت هایی را به دنبال داشته باشد.
پیامدهای سیاست زدگی
پیامدهای سیاستزدگی برای جامعه و دولت عموماً فراتر از یک «خسارت سازمانی» است و در سه حوزه کلیدی قابل مشاهده است. اول: افت کارایی و تخصص فنی؛ وقتی مدیران و کارشناسان بر مبنای شایستگی انتخاب نمیشوند، کیفیت تصمیمگیریهای فنی و خدمات عمومی کاهش مییابد.
دوم: رشد فساد و «انحصارِ منافع»؛ تخصیصهای سیاسی منابع و قراردادها انگیزههای فساد را افزایش میدهد و رقابت عادلانه را تضعیف میکند.
سوم: تضعیفِ اعتماد عمومی و کاهش ظرفیتِ دولت برای اجرای سیاستهای بلندمدت؛ وقتی شهروندان نهادهای عمومی را سیاسی میبینند، از مشارکت و همافزایی لازم برای توسعه کاسته میشود. بررسی پژوهشهای تطبیقی در این زمینه نشانگر این موضوع مهم هستند که سیاستزدگی میتواند به «پسرفت نهادی» و حتی کاهش توانایی دولت در اداره بحرانها بیانجامد.
همچنین در شرایط سیاست زدگی، دستگاههای اجرایی عملاً به ابزاری در خدمت بقای سیاسی افراد و طیف خاص تبدیل می شوند در نتیجه رقابت های سیاسی ناسالم جای رقابت های سالم را می گیرد و امکان تامین منافع عمومی، پذیرش نتایج رقابت و حفظ قواعد بازی کاهش مییابد. بهبیان دیگر، سیاستزدگی نهفقط کاراییِ فنی و تخصصی را تضعیف میکند بلکه ساختار سیاسیِ سالم را نیز نشانه میرود و سیستم را با خطرات مشروعیت مواجهه می کند.
تجربه های تاریخی نشان می دهد؛ کشورهایی که موفق شدهاند نهادهای اجرایی، فنی و بوروکراتیک را تا حدودی از فشارهای سیاسی مصون دارند، عملکرد بهتری در ارائه خدمات و مدیریت بلندمدت نشان دادهاند. مطالعات تطبیقی همچنین تأکید میکنند که سیاستزدایی نسبیِ گزینشِ مدیران (استخدام براساس شایستگی، دورههای خدمت شفاف و نظارت مستقل) با افزایشِ اعتماد و بهبود عملکرد عمومی و مشروعیت همراه است.
قزوین و مسئله سیاست زدگی
قزوین از جمله و یا از معدود استان هایی در ایران است که اغلب نام آن با سیاست زدگی پیوند و گره خورده است. دیاری که در روزگار باشکوه صفویان نام پایتخت کشور بزرگ و قدرتمند ایران را یدک می کشید، امروز علیرغم سرمایههای فرهنگی، اقتصادی و جغرافیایی قابل توجه اش در زیر سایه شدید سیاستزدگی، فرصت توسعه و پیشرفت همه جانبه در زمینه های فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و شهری را از دست داده و به عبارتی از قافله رشد عقب مانده است.
به عبارتی دیگر؛ تاریخ، فرهنگ، کشاورزی، اقتصاد و موقعیت جغرافیایی قزوین ( به عنوان تقاطع راههای مهم ایران و نزدیکی به پایتخت) همواره فرصتهای ویژهای را برای رشد و پیشرفت آن فراهم کرده است، اما عوامل ساختاری و مدیریتی مانع بزرگی برای تحققِ کامل این فرصتها شدهاند.
شواهد نشان می دهد که عواملی از قبیل انتصابات جریانی و سیاسی، رقابت های سیاسی، ضعف در برنامهریزیِ بلندمدت، تخصیص نامناسب منابع و بودجه و در اغلب موارد تصمیمگیریهای سیاسی در تخصیص پروژهها و سرمایهگذاریها بهشکلگیری عقبماندگی توسعه ای قزوین کمک کردهاند. به عبارت دیگر، هنگامی که توزیع منابع و انتصابات محلی تابعی از بازیهای سیاسی میشود، پروژههای توسعهای مداوم، مستمر و متناسب با نیاز و ضرورت های منطقهای قربانی میشوند و آن منطقه در نهایت از پیشرفت باز می ماند.
پیشنهادها و مسیرهای برونرفت
هر چند در دهه های اخیر قزوین کهن قربانی سیاست زدگی شده و علیرغم ظرفیت های فراوانش از قطار توسعه جامانده است اما همچنان برای بازگشت به مسیر توسعه، کاهشِ آثار مخرب سیاستزدگی و احیای نقشِ قزوین بهعنوان یک قطبِ توسعهای امیدهایی وجود دارد که پیش از هر چیز نیازمند تلاش همه جانبه دلسوزان این استان است. در این میان چند جهت گیری راهبردی برای برون رفت از بن بست سیاست زدگی و در ادامه حرکت در مسیر توسعه میتواند پیشنهاد شود:
۱٫ ارتقای شفافیت و معیارهای شایستگی در انتصابات محلی و مدیریتی.
۲٫ تقویت نهادهای نظارتی مستقل و جامعه مدنی برای جلوگیری از تخصیص سیاسیِ منابع.
۳٫ برنامهریزی منطقهای مبتنی بر مزیتهای رقابتیِ قزوین (صنعت، کشاورزیِ مدرن، دانشگاهها و میراث فرهنگی) بهجای پروژههای کوتاهمدتِ سیاسی.
۴٫ مشارکتدادن بخش خصوصی و دانشگاهها در طراحی و اجرای پروژههای توسعهای.
۵٫ آموزش و ظرفیتسازی مدیران محلی در زمینه حکمرانیِ خوب و مدیریت مالی.
رهاورد
سیاستزدگی پدیدهای فراتر از رنگِ سیاسی است؛ این روند میتواند شریانهای عملکرد عمومی، اعتماد اجتماعی و توسعه اقتصادی را بندبند تهدید کند و در نهایت ببندد. قزوین، با تاریخ و داراییهای فرهنگی و جغرافیاییاش، نمونهای است که نشان میدهد حتی شهرهای با پیشینه پُرافتخار اگر در چارچوبهای مدیریتی و سیاستگذاریِ سالم قرار نگیرند، از ظرفیتهایشان محروم خواهند ماند. برونرفت از این وضعیت نیازمند اراده سیاسیای است که خود را از وسوسههای کوتاهمدت رها سازد و به توسعه عادلانه، شفاف و مبتنی بر شایستگی اولویت دهد، مسیری که هم سودِ مردم محلی را تضمین میکند و هم سرمایه تاریخی یک استان را به فعلیت تبدیل خواهد کرد.
انتهای پیام/


















