• امروز : جمعه - ۲۶ بهمن - ۱۴۰۳
  • برابر با : Friday - 14 February - 2025
7

از هرتزل تا نتانیاهو: بنای سست و نامشروع با ملات کشتار، آپارتاید و اشغال‌گری

  • کد خبر : 4944
  • 17 آبان 1403 - 13:05
از هرتزل تا نتانیاهو: بنای سست و نامشروع با ملات کشتار، آپارتاید و اشغال‌گری
مسئله فلسطین یکی از طولانی‌ترین و پیچیده‌ترین بحران‌های سیاسی، انسانی و حقوقی در تاریخ معاصر است. این بحران با تأسیس رژیم صهیونیستی در سال ۱۹۴۸ وارد مرحله‌ای جدید شد و از آن زمان تاکنون، فلسطینیان درگیر اشغال، تبعیض، کشتار و آوارگی بوده‌اند.

حیدر ولی زاده/ کارشناس علوم سیاسی: مسئله فلسطین یکی از طولانی‌ترین و پیچیده‌ترین بحران‌های سیاسی، انسانی و حقوقی در تاریخ معاصر است. این بحران، با تأسیس رژیم صهیونیستی در سال ۱۹۴۸ با پیش زمینه های استعماری و سیاسی که از حدود نیم قرن پیش داشت وارد مرحله ی تازه ای شد و از آن زمان تاکنون این بحران تشدید یافته است و همواره در سایه حمایت قدرت های جهانی از اسرائیل و سکوت اکثریت کشورهای منطقه، فلسطینیان درگیر اشغال، تبعیض، کشتار و آوارگی بی پایان بوده‌اند.

بحران فلسطینیان هر چند سال یکبار با بی رحمی پایان ناپذیر صهیونیست ها عمق و ابعاد جدیدی را پیدا می کند اما با ادامه این بحران، جهانیان بیش از پیش به نامشروع و زائد بودن اسرائیل در منطقه خاورمیانه و در سرزمین های اشغالی پی می برند. عملیات طوفان الاقصی به عنوان جدیدترین عرصه نبرد فلسطینیان با اسرائیل و حوادث پس از آن، نمایان تر از قبل چهره واقعی صهیونیست ها را نشان داد آن چیزی که تا پیش از این به سبب هژمونی فرهنگی و رسانه ای غرب چندان از وضوح برخوردار نبود.

در این نوشته تلاش بر این است تا با بررسی تاریخچه صهیونیسم سیاسی از تئودور هرتزل تا رهبران معاصر اسرائیل مانند آریل شارون و بنیامین نتانیاهو، اشغالگری، جنایات و سیاست‌های آپارتایدی اسرائیل تحلیل و تبیین و همچنین نقش کشورهای استعماری در بنا و تداوم ساختار نژادپرستانه رژیم صهیونیستی آشکار شود.

تئودور هرتزل: بنیان‌گذار صهیونیسم سیاسی

برای نخستین بار، تئودور هرتزل، روزنامه‌نگار و نویسنده یهودی اتریشی، در اواخر قرن نوزدهم ایده تشکیل یک دولت یهودی را مطرح کرد. وی در کتاب “دولت یهود” (۱۸۹۶) نوشت که یهودیان، به‌دلیل تبعیض و یهودستیزی گسترده در اروپا، نیاز به یک کشور مستقل دارند. او سرزمین فلسطین را به‌عنوان مقصد مناسب برای این کشور پیشنهاد کرد، چرا که این منطقه در تاریخ یهودیان به‌عنوان “سرزمین موعود” شناخته می‌شد.

هرتزل در کنگره صهیونیسم (۱۸۹۷) در بازل، سوئیس، ایده تشکیل یک دولت یهودی را به‌طور رسمی مطرح کرد. وی معتقد بود که این هدف تنها از طریق جلب حمایت قدرت‌های استعماری ممکن است. در نتیجه، هرتزل تلاش کرد حمایت بریتانیا را برای تحقق این هدف جلب کند.

هرتزل هرچند در سال ۱۹۰۴ درگذشت، اما ایده‌های او به‌عنوان بنیان صهیونیسم سیاسی، راه را برای تأسیس بنای نامشروع اسرائیل هموار کرد. این جنبش با حمایت قدرت‌های استعماری، به‌ویژه بریتانیا، به‌سرعت شکل گرفت و  گسترش یافت و به‌تدریج به اشغال سرزمین فلسطین منجر شد.

اعلامیه بالفور و مهاجرت یهودیان

اعلامیه بالفور که در سال ۱۹۱۷ توسط بریتانیا صادر  و در آن از تشکیل “خانه ملی برای یهودیان” در فلسطین حمایت شد سرآغازی رسمی برای شکل گیری رژیم صهیونیستی توسط قدرت های استعماری در سرزمین فلسطنیان بود.  این اعلامیه در شرایطی صادر شد که فلسطین هنوز تحت قیمومیت امپراطوری عثمانی قرار داشت و اکثریت جمعیت آن را فلسطینی‌های مسلمان و مسیحی تشکیل می‌دادند و گروه اندکی نیز از یهودیان ساکن بودند. بریتانیا، با صدور این اعلامیه، به‌طور رسمی از پروژه صهیونیسم حمایت کرد و مهاجرت یهودیان به فلسطین را تسهیل نمود. هدف بریتانیا از صدور بیانیه بالفور و حمایت از صهیونیسم سیاسی، جلب نظر و پشتیبانی یهودیان از بریتانیا در جنگ جهانی اول بود.

در دهه‌های بعد، با حمایت بریتانیا، مهاجرت یهودیان به فلسطین به‌شدت افزایش یافت. این مهاجرت‌ها منجر به افزایش تنش‌ها میان فلسطینی‌ها و مهاجران یهودی شد. در این دوران، گروه‌های مسلح یهودی مانند “هاگانا” و “آرجون” شکل گرفتند که هدف اصلی آن‌ها حفاظت از مهاجران یهودی و مقابله با مقاومت فلسطینی‌ها بود.

جنگ جهانی دوم و مظلوم نمایی صهیونیست ها

جنگ جهانی دوم (۱۹۳۹-۱۹۴۵) و بحران هولوکاست، که طی آن جمعیت زیادی از یهودیان توسط نازی های آلمان قتل‌عام شدند، تأثیر عمیق و تعیین‌کننده‌ای بر تأسیس اسرائیل در سال ۱۹۴۸ داشت. این رویدادها شرایط جهانی، سیاسی و اجتماعی را به گونه‌ای تغییر دادند که به شکل‌گیری اسرائیل کمک کردند. در ادامه، این تأثیرات را بررسی می‌کنیم:

۱-هولوکاست و ایجاد همدردی جهانی با یهودیان

بر اساس اعلام منابع غربی در جریان هولوکاست، حدود شش میلیون یهودی در اردوگاه‌های کار اجباری و کشتارگاه‌های نازی‌ها قتل‌عام شدند. این کشتارها و در ادامه پروپاگاندای تبلیغاتی و رسانه ای علیه نازی ها باعث ایجاد همدردی گسترده‌ای در سراسر جهان نسبت به یهودیان شد. کشورهای غربی، به‌ویژه ایالات متحده و بریتانیا، تحت فشار افکار عمومی قرار گرفتند تا به مسئله یهودیان رسیدگی کنند. این همدردی جهانی به ایجاد حمایت از تشکیل یک سرزمین ملی برای یهودیان در فلسطین منجر شد و زمینه را برای اشغال فلسطین فراهم کرد.

۲-مهاجرت یهودیان به فلسطین

در دوران جنگ جهانی دوم و پس از آن، یهودیان از اروپا به فلسطین مهاجرت کردند تا از آزار و اذیت اروپاییان مسیحی فرار کنند. مهاجرت یهودیان به فلسطین که از قبل آغاز شده بود، پس از هولوکاست شدت گرفت. بسیاری از یهودیان فلسطین را به عنوان “سرزمین موعود” و مکانی امن برای زندگی می‌دیدند. این مهاجرت گسترده باعث افزایش جمعیت یهودیان در فلسطین شد و شرایط را بیش از گذشته را برای تأسیس اسرائیل فراهم کرد.

۳-فروپاشی قدرت‌های استعماری و تغییر نظام جهانی

پس از جنگ جهانی دوم، قدرت‌های استعماری اروپایی مانند بریتانیا ضعیف شدند و قدرت‌های جدیدی مانند ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی ظهور کردند. بریتانیا که از سال ۱۹۲۰ تحت قیمومت جامعه ملل مسئول اداره فلسطین بود، پس از جنگ توانایی کنترل تنش‌های بین یهودیان و اعراب را از دست داد. در این شرایط، مسئله فلسطین به سازمان ملل متحد سپرده شد.

۴-تقویت جنبش صهیونیسم

صهیونیسم، جنبشی که از اواخر قرن ۱۹ برای ایجاد یک سرزمین ملی یهودی در فلسطین شکل گرفته بود، پس از هولوکاست تقویت شد. رهبران صهیونیست از فجایع هولوکاست به‌عنوان دلیل قانع‌کننده‌ای برای نیاز یهودیان به یک سرزمین مستقل استفاده کردند. دیوید بن گوریون و دیگر رهبران صهیونیست توانستند از این فرصت برای پیشبرد اهداف خود استفاده کنند.

۵-حمایت ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی

پس از جنگ جهانی دوم، ایالات متحده و شوروی به دلایل مختلف از تأسیس یک دولت یهودی حمایت کردند، ایالات متحده به دلیل نفوذ لابی یهودی در ساختار قدرت این کشور و همدردی با قربانیان هولوکاست و  شوروی برای مقابله با نفوذ بریتانیا و گسترش ایدئولوژی کمونیستی در خاورمیانه از ایده تشکیل کشور یهودی پشتیبانی کردند.

۶-تضعیف مقاومت اعراب

کشورهای عربی در دوران جنگ جهانی دوم ضعیف شده بودند و توانایی مقابله با مهاجرت یهودیان و اقدامات صهیونیست‌ها را نداشتند. بسیاری از کشورهای عربی تازه استقلال یافته بودند و درگیر مسائل داخلی خود بودند در نتیجه بهترین فرصت برای اشغال فلسطین فراهم شده بود.

تمامی این عوامل دست به دست هم داد تا صهیونیسم سیاسی از قالب ایدئولوژی به سمت تشکیل یک کشور نامشروع حرکت کند و سرزمین مادری مردم فلسطین در چنگال آنان گرفتار شود.

تقسیم فلسطین و تأسیس اسرائیل

در سال ۱۹۴۷، سازمان ملل طرح تقسیم فلسطین(قطعنامه ۱۸۱) را تصویب کرد. طبق این طرح، فلسطین به دو بخش یهودی و عربی تقسیم می‌شد و قدس به‌عنوان یک منطقه بین‌المللی در نظر گرفته شد. بر اساس این طرح یهودیان ۵۵ درصد از سرزمین فلسطین را دریافت می‌کردند، در حالی که جمعیت یهودیان در آن زمان با وجود مهاجرت های گسترده همچنان کمتر از اعراب بومی بود. فلسطینی‌ها و کشورهای عربی از همان ابتدا این طرح را نپذیرفتند، زیرا آن را ناعادلانه می‌دانستند.

در ۱۴ مه ۱۹۴۸، دیوید بن‌گوریون، نخست‌وزیر موقت اسرائیل، اعلام استقلال کرد. این اعلامیه در تل‌آویو و در سالن موزه این شهر قرائت شد. در این بیانیه، بن گوریون تأسیس کشور اسرائیل را بر اساس قطعنامه سازمان ملل متحد و حق تاریخی یهودیان برای بازگشت به سرزمین خود اعلام کرد.

این رویداد با پایان قیمومیت بریتانیا بر فلسطین و خروج نیروهای بریتانیایی همراه بود. بلافاصله پس از اعلام استقلال، کشورهای عربی به اسرائیل حمله کردند و جنگ اعراب و اسرائیل (جنگ ۱۹۴۸) آغاز شد. در جریان این جنگ که فلسطینی‌ها آن را “نکبت” (فاجعه) می‌نامند، بیش از ۷۰۰ هزار فلسطینی آواره شدند و اسرائیل بیش از ۷۸ درصد از سرزمین فلسطین را اشغال کرد.

جنایات و اشغال‌گری اسرائیل از بدو تأسیس

رژیم صهیونیستی از همان ابتدای تاسیس با جنایت و اشغالگری به دنبال تحقق اهداف نژادی و سرزمینی خویش بود. البته اساس و زیرساخت این رژیم که بر پایه ایدئولوژی صهیونیسم سیاسی و فاشیستی بود این ظرفیت نامشروع را در اختیار صهیونیست ها و حامیان استعماری آنان قرار می داد تا به دنبال توجیه اقدامات غیرانسانی خود باشند و سرزمین جدید خود را بر روی خون های بیگناهان بسیاری ساخته و تکمیل کنند. بررسی جنایت های این رژیم از پیش و بدو تاسیس تا به امروز بیانگر این مهم است که گویا هیچ نقطه پایانی برای اتمام خوی حیوانی و سرکشی صهیونیست ها وجود ندارد و در این میان عواملی نیز موجب شده است تا این ضحاک زمانه بدون توقف، به کشتار و اشغالگری خود ادامه دهد که در ادامه با بررسی این جنایت ها و اشغالگری ها به عوامل موثر در تداوم خشونت ساختاری اسرائیل در قبال مردم فلسطین هم اشاره خواهد شد.

جنگ شش روزه و گسترش اشغال‌گری

جنگ ۱۹۶۷ که به نام‌های جنگ شش‌روزه یا جنگ ژوئن نیز شناخته می‌شود، یکی از مهم‌ترین جنگ‌های خاورمیانه است که از ۵ تا ۱۰ ژوئن ۱۹۶۷ میان اسرائیل و کشورهای عربی شامل مصر، سوریه و اردن رخ داد. این جنگ پیامدهای گسترده‌ای برای منطقه و روابط بین‌الملل داشت.

از زمان جنگ ۱۹۴۸ و گسترش اشغالگری صهیونیست ها تنش‌ها میان اسرائیل و کشورهای همسایه همچنان بالا بود. اختلافات بر سر مرزها، مسئله آوارگان فلسطینی، و کنترل منابع آبی از عوامل اصلی تنش‌ها بودند.

در اوایل ۱۹۶۷، درگیری‌های مرزی میان اسرائیل و سوریه شدت گرفت. مصر به رهبری جمال عبدالناصر در حمایت از سوریه، نیروهای خود را در شبه‌جزیره سینا مستقر کرد و تنگه تیران را به روی کشتی‌های اسرائیلی بست، اقدامی که اسرائیل آن را اعلان جنگ تلقی کرد.

در ادامه مصر، سوریه، و اردن توافقی نظامی امضا کردند تا در صورت حمله اسرائیل، با یکدیگر همکاری کنند. ۵ ژوئن اسرائیل حمله‌ای پیش‌دستانه علیه نیروی هوایی مصر انجام داد و بیشتر هواپیماهای مصری را از بین برد در ادامه نیز اسرائیل به سرعت نیروهای مصری را در شبه‌جزیره سینا شکست داد و تا کانال سوئز پیشروی کرد.

اردن هم که وارد جنگ شده بود، در درگیری با رژیم صهیونیستی بخش شرقی بیت‌المقدس (اورشلیم ) و کرانه باختری را از دست داد. این مناطق به کنترل اسرائیل درآمد. در روزهای پایانی جنگ، اسرائیل تصمیم گرفت تا به بلندی‌های جولان حمله کند و در نهایت این منطقه را هم از سوریه گرفت.

در پی جنگ شش روزه صدها هزار فلسطینی دیگر آواره شدند و به بحران آوارگان فلسطینی پس از سال ۱۹۴۸ افزوده شد. سازمان ملل قطعنامه ۲۴۲ را تصویب کرد که خواستار خروج اسرائیل از سرزمین‌های اشغالی و پذیرش حق موجودیت اسرائیل توسط کشورهای عربی بود.

این جنگ نقطه عطفی در تاریخ اشغال‌گری رژیم صهیونیستی بود. چرا که پس از این جنگ، اسرائیل سیاست شهرک‌سازی در مناطق اشغالی را آغاز کرد و به تغییر بافت جمعیتی این مناطق پرداخت.

جنابت های آریل شارون؛ جلاد صبرا و شتیلا

آریل شارون، یکی از فرماندهان شناخته شده نظامی و نخست‌وزیر اسرائیل (۲۰۰۱-۲۰۰۶)، نقش مهمی در جنایات علیه فلسطینی‌ها ایفا کرد. وی در کشتار صبرا و شتیلا (۱۹۸۲) که در آن هزاران فلسطینی در اردوگاه‌های پناهندگان در لبنان کشته شدند، متهم به همدستی با شبه‌نظامیان لبنانی بود.

شارون در زمان حمله اسرائیل به لبنان در سال ۱۹۸۲، وزیر دفاع بود. نیروهای شبه‌نظامی فالانژهای مسیحی لبنان، با حمایت و نظارت ارتش اسرائیل، به اردوگاه‌های آوارگان فلسطینی صبرا و شتیلا حمله کردند و صدها غیرنظامی فلسطینی را قتل‌عام کردند.

شارون به دلیل نظارت بر این عملیات و اجازه دادن به ورود شبه‌نظامیان به اردوگاه‌ها، مسئولیت مستقیم این جنایت را بر عهده داشت. کمیسیون کاهان در اسرائیل او را به «بی‌توجهی و سهل‌انگاری» متهم کرد و او مجبور به استعفا از سمت وزیر دفاع شد.

همچنین در سپتامبر ۲۰۰۰، شارون به عنوان رهبر حزب لیکود، با یک کاروان نظامی وارد مسجدالاقصی شد. این اقدام تحریک‌آمیز به آغاز انتفاضه دوم فلسطین منجر شد.در جریان این انتفاضه، سرکوب گسترده فلسطینی‌ها توسط نیروهای اسرائیلی به وقوع پیوست که به کشته شدن هزاران فلسطینی، از جمله غیرنظامیان، منجر شد.

در زمان نخست‌وزیری شارون، اسرائیل ساخت دیوار حائل در کرانه باختری را آغاز کرد. این دیوار به بهانه امنیتی ساخته شد، اما عملاً زمین‌های زیادی از فلسطینی‌ها را مصادره کرد و زندگی آن‌ها را تحت تأثیر قرار داد.

شارون از طرفداران سرسخت شهرک‌سازی در سرزمین‌های اشغالی فلسطینی بود.او طرح‌های بزرگی برای گسترش شهرک‌های یهودی‌نشین در کرانه باختری و بیت‌المقدس شرقی اجرا کرد که به‌طور مستقیم حقوق فلسطینی‌ها را نقض می‌کرد. فلسطینی‌ها و بسیاری از سازمان‌های حقوق بشری، شارون را به جنایات جنگی و نقض حقوق بشر متهم کردند.

شارون در سال ۲۰۰۵ دستور خروج نیروهای اسرائیلی از نوار غزه را صادر کرد، اما این اقدام با ادامه محاصره غزه همراه شد. اقدامات آریل شارون همچنان به‌عنوان یکی از عوامل اصلی تشدید مناقشه فلسطین-اسرائیل در تاریخ معاصر شناخته می‌شود.

بنیامین نتانیاهو؛  تداوم و تشدید اشغال‌گری و کشتار

بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر کنونی و طولانی‌ترین (دوره) نخست‌وزیر در تاریخ اسرائیل، یکی از چهره‌های مشهور و جنجالی در سیاست رژیم صهیونیستی و مناقشه فلسطین-اسرائیل است. نتانیاهو در سه دوره مختلف نخست‌وزیر اسرائیل بوده است. او به دلیل سیاست‌های سخت‌گیرانه و اقدامات نظامی علیه فلسطینی‌ها، گسترش شهرک‌سازی در سرزمین‌های اشغالی و سرکوب اعتراضات  فلسطینی‌ها از سوی جامعه جهانی به شدت مورد انتقاد قرار گرفته است.

نتانیاهو به‌عنوان یکی از معماران اصلی سیاست‌های اشغالگرانه اسرائیل شناخته می‌شود. او بارها از راه‌حل دو دولتی انتقاد کرده و عملاً مانع پیشرفت مذاکرات صلح شده است. سازمان‌های حقوق بشری داخلی و بین‌المللی، از جمله عفو بین‌الملل و دیدبان حقوق بشر، سیاست‌های او را به‌عنوان آپارتاید علیه فلسطینی‌ها توصیف کرده‌اند.

نتانیاهو در دوران نخست‌وزیری خود، شهرک‌سازی در کرانه باختری و قدس شرقی را به‌شدت گسترش داد. این شهرک‌ها که به‌طور غیرقانونی ساخته شده‌اند و به‌عنوان ابزار اشغال‌گری و تغییر بافت جمعیتی مناطق فلسطینی استفاده می‌شوند.

در دوران نخست وزیری وی بارها اعتراضات فلسطینی‌ها با خشونت سرکوب شده است. نیروهای امنیتی اسرائیل از گلوله‌های جنگی، گاز اشک‌آور، و دیگر ابزارهای سرکوب علیه معترضان فلسطینی استفاده کرده‌اند. این سرکوب‌ها به کشته و زخمی شدن هزاران فلسطینی، از جمله کودکان و زنان، منجر شده است.

در دوره نخست‌وزیری نتانیاهو، ارتش اسرائیل چندین عملیات نظامی گسترده علیه نوار غزه انجام داده است، از جمله:

  • عملیات سرب گداخته (۲۰۰۸-۲۰۰۹): در زمان او آغاز نشد، اما پیامدهای آن در دوران او ادامه یافت.
  • عملیات ستون ابر (۲۰۱۲): این حمله باعث شهادت صدها فلسطینی و تخریب گسترده زیرساخت‌های غزه شد.
  • عملیات صخره سخت (۲۰۱۴): یکی از مرگبارترین حملات به غزه که در آن بیش از ۲,۲۰۰ فلسطینی شهیذ شدند که بسیاری از آن‌ها غیرنظامی بودند.
  • حملات دوره‌ای: درگیری‌های مکرر و حملات هوایی به غزه در دوره‌های مختلف، که باعث تخریب گسترده و آوارگی مردم شده است.

همچنین در زمان نخست‌وزیری نتانیاهو، قانون دولت یهود (۲۰۱۸)به تصویب رسید. این قانون اسرائیل را به‌عنوان “کشور ملی مردم یهود” تعریف می‌کند و حقوق فلسطینی‌ها و عرب‌های اسرائیلی را به حاشیه می‌راند. این قانون به‌طور ضمنی تبعیض علیه فلسطینی‌ها را قانونی کرده و بر تبعیض ساختاری در اسرائیل افزوده است.

دردوران نتانیاهو، تخریب خانه‌های فلسطینی‌ها در کرانه باختری و بیت‌المقدس شرقی افزایش یافت. این اقدامات به بهانه نداشتن مجوز ساخت انجام می‌شود، اما عملاً بخشی از سیاست اشغالگری و تغییر ترکیب جمعیتی مناطق فلسطینی‌نشین است.

در زمان نتانیاهو، اسرائیل با چندین کشور عربی (مانند امارات، بحرین، مراکش و سودان) روابط خود را عادی‌سازی کرد. این توافق‌ها که تحت عنوان پیمان ابراهیم انجام شد، بدون هیچ تضمینی برای حقوق فلسطینی‌ها صورت گرفت و بسیاری آن را خیانت به آرمان فلسطین دانستند.

جنایات پس از طوفان الاقصی

در اکتبر ۲۰۲۳ حماس که به دنبال حق طبیعی فلسطینیان در باز پس گیری سرزمین های اشغالی و پایان دادن به جنایت چندین دهه ای صهیونیست ها بود عملیات طوفان الاقصی را آغاز و تا عمق سرزمین های اشغالی نفوذ کرد. پس از عملیات “طوفان الاقصی”، اسرائیل حملات گسترده‌ و هولناکی را علیه مردم  غیرنظامی و بی پناه غزه انجام داد که  این وحشی گری صهیونیست ها از بدو تاسیس بی سابقه بوده است این حملات که با استفاده از سلاح‌های پیشرفته و ویرانگر انجام شد به شهید شدن بیش از ۴۰ هزار فلسطینی تا اوایل نوامبر ۲۰۲۴ از جمله کودکان و زنان منجر شد.

جنایات نتانیاهو و رژیم صهیونیستی پس از طوفان الاقصی که با بی رحمی تمام انجام شد و مکان هایی مثل مدارس، بیمارستان ها، منازل مسکونی و اردوگاه های آوارگان مورد حمله قرار گرفت در تاریخ جنایت و کشتار این رژیم نقطه عطفی محسوب می شود چرا که موجب رسوایی این رژیم در جهان شد و چهره واقعی، فاشیستی و نژادی آنان را آشکار ساخت.

آمار آوارگان و تلفات فلسطینی‌ها

از زمان تأسیس اسرائیل در سال ۱۹۴۸ میلادی تا به امروز  بیش از ۷ میلیون فلسطینی آواره شده‌اند  و به مهاجرات و کوچ اجباری روی آورده اند. این آوارگی ناشی از جنگ‌ها، تخریب خانه‌ها و سیاست‌های تبعیض‌آمیز اسرائیل بوده است. در این مدت، تعداد کشته‌های فلسطینی‌ها نیز به بیش از ۱۰۰ هزار نفر رسیده است که در حدود نیمی از آن مربوط به جنایت های یک سال اخیر صهبونیست ها در سرزمین های اشغالی بوده است.

نتیجه‌گیری

آن چیری که واضح است این است که بازیگران بین المللی نقش اساسی در شکل گیری، تشدید و تداوم بحران فلسطین و سرزمین های اشغالی داشته اند. کشورهای غربی و استعمارگر، به‌ویژه انگلیس و آمریکا بر اساس اهدافی که داشته اند همواره از اسرائیل حمایت کرده‌اند. این حمایت‌ها از زمان پیش از تشکیل آغاز شده و تا به امروز با قوت ادامه داشته است. این حمایت ها شامل کمک‌های مالی، نظامی و سیاسی  گسترده بوده است که موجب تقویت و تحکیم این ماشین آدم کشی شده است. آمریکا بارها با وتوی قطعنامه‌های متعدد سازمان ملل، از اسرائیل در برابر فشارهای بین‌المللی محافظت کرده است. همچنین در این میان کشورهای عربی در مورد مسئله فلسطین منغعلانه، محتاطانه و در مواردی به نفع صهیونیست ها عمل کرده اند که تشدید بحران و کشتار فلسطینیان را در پی داشته است.

نکته جالب در مورد سیاست های استعماری در قبال رژیم صهیونیستی این است که در طول تاریخ؛ یهودیان توسط اروپایی ها و مسیحیان مورد آزار و اذیت قرار گرفته اند و هولوکاست در حقیقت در اروپا رخ داده است، اما فلسطینی‌ها به‌ناحق قربانی پیامدهای آن و مظلوم نمایی یهودیان و ایدئولوژی های صهیونیسم سیاسی شده‌اند. تأسیس اسرائیل در سرزمین فلسطین، نه‌تنها ظلم جدیدی علیه فلسطینی‌ها ایجاد کرد، بلکه نشان‌دهنده سیاست دوگانه غرب در قبال حقوق بشر نیز است.

امروز پس از گذشت دهه ها از جنایت رژیم صهیونیستی و هم پیمانان اش علیه فلسطینی ها، مظلومیت مردم این سرزمین  بیش از پیش برای شهروندان کشورهای مختلف آشکار گردیده است و تمامی انسان های آزاده بر وحشی گری و اشغال گری رژیم صهیونیستی صحه می گذارند.

آن چیزی که در این میان اهمیت دارد این است که؛ مسئله فلسطین برای حل شدن نیازمند توجه جدی جامعه جهانی و بین المللی در فضای رسمی است. پایان دادن به اشغال‌گری، توقف شهرک‌سازی‌ها و حمایت از حقوق فلسطینی‌ها، گام‌های اساسی برای حل این بحران است که باید در سطح جامعه جهانی و با همکاری کشورها و سازمان ها بین المللی پی گیری شود.  در شرایط حال حاضر؛ فشار افکار عمومی بر دولت ها بیش از گذشته می تواند انسان های آزاده و مردم مظلوم فلسطین را برای حل بحران فلسطین امیدوار سازد.

لینک کوتاه : https://asreqazvin.ir/?p=4944
  • نویسنده : حیدر ولی زاده

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : ۰
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.