به گزارش پایگاه خبری عصر قزوین؛ خبری که در هفته های گذشته شوکآور بود، ورود گروه واگنر به روستوف و اعلام این موضوع که به سمت مسکو حرکت خواهند کرد. دلیل این اتفاق نیز عدم حمایت از واگنرها و مورد هدف قرار گرفتن مواضعشان توسط ارتش روسیه در زمان حمله به اوکراین عنوان شده بود.
به محض پخش شدن این خبر در اقصینقاط جهان، به خصوص در ایران شاهد ارائه تحلیلهای گوناگون از این واقعه بود، اما شاید نازلترین نوع تحلیل که در میان برخی از اساتید دانشگاهها نیز شاهد آن بودیم، این بود که پس از این واقعه پوتین سقوط خواهد کرد و اتفاقی که برای اتحاد جماهیر شوروی افتاد، برای پوتین نیز اتفاق خواهد افتاد. این تحلیل بیشتر از دید منفی و نفرت به روسیه نشات میگیرد.
اما سناریوهای دیگری که در زمان این واقعه میشد مد نظر قرار داد عبارتاند از:
۱.پشت این اتفاق اتاق فکر روسیه و شخص پوتین بوده تا با بهانه قرار دادن این واقعه، شرایط را به سمت صلح با اوکراین پیش ببرد، با شرایطی که در مینسک۱ و۲ رخ داد.
چون فرسایشی شدن جنگ، موجب تضعیف روسیه و تحلیل رفتن قوای آن میشود. و بعد از گذشت یکسال و نیم از آغاز جنگ، مواضع دو طرف در حال تغییر است.
۲.فرضیه بعدی نیز این بود که در صورت دستیابی واگنر به سلاح اتمی، پوتین این مورد را جهت استفاده از سلاحاتمی در اوکراین به عنوان بهانه قرار دهد.
در بین این ۳ فرض(سقوط پوتین، بهانه صلح و پایانجنگ، بهانه برای استفاده از سلاح اتمی)
فرض دوم با واقعیت بیشتر همخوانی داشت.
اما آیا پوتین واقعا سقوط میکرد؟
پوتین شخصیت بسیار زیرکی بوده و همین عاملی بوده که سالها در قدرت باقی بماند و کسی که خواهان ماندن در قدرت است، قطعا ابزار آن را فراهم میکند.
اولین ابزار رمضان قدیروف در چچن بود. استفاده از نیروهای چچن که در سوریه نیز خدمات مهمی به روسیه کردهاند و به قولی امتحان پسداده بودند.
به محض اقدام واگنر، رمضان قدیروف اذعان داشت که نیروهای چچن به سمت روستوف حرکت خواهند کرد. در نهایت نیز نیروهای چچنی گردان اخمت وارد روستوف شدند. تا قدیروف نیز وفاداری خود به پوتین را اثبات کند.
دومین ابزار به کار بردن لفظ خائن برای این اقدام واگنر بود تا بازی روانی را در رقابت با واگنر در بین عامه مردم پیروز شود.
سومین ابزار هم مذهب بود، عدم حمایت رئیس کلیسای ارتدوکس روسیه از این اقدام واگنر نیز، از ابزارهای تاثیرگذار بر معتقدین ارتدوکس در روسیه بود.
چهارمین ابزار هم، عامل خارجی وفادار یعنیلوکاشنکو بود که با مذاکره با بریگوژین وی را متقاعد کرده و با خود به مینسک برد و به واحدهای واگنر دستور بازگشت به مقرهایشان داده شد. تا این اتفاق وارد حالت بحرانیتری نشود.
جامعه جهانی خواهان سقوط پوتین بود؟
بعید به نظر میرسد، چون اگر پوتین نباشد و شخصیتی کاملا متفاوت نسبت به پوتین بر سر کار بیاید. دیگر روسیه تهدیدی به حساب نمیآید و شاید گسترش هژمون مدنظر و نفوذ در برخی مناطق، توسط آمریکا و قدرتهای اروپای غربی بیفایده خواهد بود و شاید غیرقابل دسترس شود پس باید عامل تهدیدی باشد تا این کشورها نیز منافع خود را با تاکید بر آن به پیش ببرند.
اما پوتین چه خواهد کرد؟
احتمالا دست به تغییرات در وزارت دفاع خواهد زد و فعلا نیز واگنرها را عفو کرده، اما مسئلهای وجود دارد و آن این است که پوتین در مصاحبهای در سال ۲۰۱۸ اعلام کرده بود فقط یکچیز را نمیتواند ببخشد و آن خیانت است!
بریگوژین فعلا در مینسک است اما شاید یکروزی در حال رانندگی در اثر برخورد با اتومبیل یا در خواب برای همیشه چشمانش را ببندد.
سخن آخر اینکه در عالم سیاست و روابط بینالملل نمیتوان یک واقعه را از روی هیجانات و احساس علاقه یا نفرت به یککشور تحلیل کرد. شاید این شورش وجهه روسیه را تخریب کند یا ممکن است این شورش برنامهریزی شده توسط سران مسکو باشد تا با بحرانینشان دادن اوضاع، سبب غرور طرف مقابل در جنگ اوکراین شوند.
گذر زمان اثبات اینکه کدام فرضیه درست یا غلط است را اثبات میکند.
انتهای پیام/